۱۲ شهریور ۹۷......امشبم حال و هوای گذشته برام تداعی شد

ساخت وبلاگ
واقعا به چه کسی میشه اعتماد کرد..شاید باید همیشه تو پیله ی تنهایت بمونی و پروانه نشی ..که اگر پروانه شدی ( البته بخصوص تو این زمونه) با عالم و آدم مقایست کنن و در آخر تحقیرت کنن..اونی نباشی که میخواستن..یا رنگ پر و بالت دل آدمای اطرافتو بزنه و ازت خسته بشن...اصلا چه فایده نوشتن این حرفا..مگه چیزی عوض میشه..

هنوزم دلمو میشکنن..غرورمو له میکنن..یا مشکل از منه یا از خدایی که منو .....به وجود آورد

دلم پر از حرف نگفتست ..ولی گفتنشم بی فایدس..ی عمر واسه خودم نوشتم و زمزمه کردم ..چه غم و غصه چه شادی و عشق و انرژی ولی هیچ که هیچ..نه برای خودم موثر بود و نه برای اطرافیانم..البته اطرافیان رو خوب امدم ..چونکه همیشه تنها بودم...اینم یه جور زندگیه که باید بعد از این همه سال بی شکایت بهش عادت کنم..تنهایی ..تنهایی..تنهایی.........

+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 0:11 توسط سیمین  | 
بعد از سالها...
ما را در سایت بعد از سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lsahel بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 15:12